مسیر راه‌آهن تهران-گرگان بی‌شک زیباترین مسیر ریلی ایران است. مسیری پر پیچ و خم که از میان رشته‌کوه البرز و از روی پل‌های تاریخی ورسک و سه خط طلا می‌گذرد و به جنگل‌های شمال می‌رسد. چشم‌اندازهای زیبا و تنوع مناظر این مسیر را به تنهایی به مقصدی برای گردشگری تبدیل می‌سازد.
ایستگاه راه آهن روستای انزها
یادش بخیر چقد هر سال تابستون از بچگیمون با قطار میرفتیم زریندشت ۳ ماه تابستون و تو دل طبیعت ۶ تا بچه با یه مادر مهربون مدیر و مدبر واقعا زندگی میکردیم ⚘⚘
ایستگاه راه آهن انزها یعنی تموم خاطرات کودکی من ، قطار ، تونل ، صدای خنده و خوشحالی در داخل تونل ، از شهر پر ازدحام و شلوغ و پراز دود و دم فرار کردن به یک مکان پر از آرامش و خلوت رسیدن و نفس راحت کشیدن ، هوای خنک و پر از اکسیژن تنفس کردن ، آب رودخونه تماشا کردن و حض کامل بردن ، معاشرت اقوام و لذت بردن از دیدار همدیگر ، صدای بلبل و صبح سحر و خنکای هوا ، آبپاشی کردن ایوان و بوی نمناک خاک مرطوب ، بوی علف و سبزه و عطر گلها ، قلقل سماور و بخار دمکرده چای در قوری در خنکای هوای صبحگاهی ، صدای سوت قطار و لرزش ستون خانه در نیمه شب و پریدن از خواب عمیق و رفتن دوباره به یک خواب شیرین ، پیچیدن بوی گس گردو در فضای سرسبز باغ ، ایستگاه راه آهن یعنی سلام یعنی خداحافظ ، با هر سلام چه خاطرات خوشی به یادم میآید و با هر خداحافظی حسرت لحظه های جدایی ، ولی این بار این حسرت پایانی ندارد ، دیگر دلخوشی دیدار بعدی را ندارد انگارقطار سوت نمی زند نعره می کشد ، نعره ای که گلویت را خشک می کند و سماور را خاموش و باغ را در تاریکی مطلق فرو می برد ، چرا که این خداحافظی بی برگشت است ،این ریل مسیرش یکطرفه است و این ایستگاه متروکه ، بلبلان به خواب رفتند و آب رودخانه گل شده ، صدای خنده ای نمی شنوم ، هر چه هست صدای شیون و زاریست اما ایمان دارم که مزار تو این ده را آباد تر از همیشه می کند این خط راه آهن را به شلوغترین خط راه آهن تبدیل می کند جمعیت را به سویت می کشاند ، ایستگاه را هیجان زده می کند ، باغ دوباره انتظارت را می کشد ، بلبلان را بیدار می کند و عطر تو همه جا می پیچد ، همه جا روشن می شود چون یاد تو همچون یاد خدا ،آرامش بخش دلهاست ، یادت همیشه در قلب ما هست برادر خوبم ولی عزیزم ، تو زنده ای چون درقلب تک تک ما جا داری ، مرده آن است که نامش به نکویی نبرند .